English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (8349 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
base rate U اهنگ پایه
base rate U نرخ پایه
base rate U تعرفه مبنا
base rate U نرخ مبنا
base rate U ارزش اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
base rate earnings U کسب ارزش اولیه
base wage rate U حداقل دستمزد
Other Matches
to base one self U تکیه کردن
base 0 U پایه 01
r base U ار- بیس
sub base U زیر قشر
sub base U زیر بستر
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
to base one self U اعتماد کردن
second base U دومینپایگاه
first base U اولینپایگاه
base course U لایه اساس قشر اساس
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
base 0 U decimal
base course U لایه شالوده
base course U قشر لعاب
base course U قشر پی راه
base plate U صفحه پای ستون
base pitch U فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base piece U مقر
base piece U پایه پایه استقرار
base piece U کف
base running U دویدن بسوی پایگاه
base section U بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base piece U قنداق
base piece U قبضه مبنا
base register U ثبات مینا
base plate U صفحه زیر ستون
base plug U درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base repair U تعمیرات پایگاهی
base reserves U اماد مبنای ذخیره
base reserves U ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base ring U رینگ پایه
base runner U توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base register U ثبات پایه
base repair U تعمیر اساسی
base price U قیمت مبنا
base price U قیمت پایه
base point U نقطه مبنا
base piece U توپ مبنا
base flow U جریان پایه
base line U خط کور
base line U خط توجیه
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
base loading U بار اولیه
base map U نقشه مادر
base ejection U پرتاب شونده از ته
base map U نقشه پایگاه
base line U خط مبنا
base line U خط پایه
base flow U مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base font U فونت پایه
base font U فونت پیش فرض
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
base fuze U ماسوره ته گلوله
base fuze U ماسوره ته
base fuze U ماسوره ته پران
base hit U ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base level U تهتراز
base map U نقشه مبنا
base memory U حافظه پایه
base of wall U روپی
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base operation U عملیات پایگاهی
base ore U کانه کم عیار
base pairing U جفت شدن بازی
base path U مسیر بین پایگاهها
base pay U حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base peak U پیک مبنا
base period U زمان مبنا
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of origin U پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base mortar U خمپاره مبنا
base mortar U قبضه مبنا
base number U عدد مبنا
base number U عدد پایه
base of fire U مبنای اتش
fire base U مبنای اتش
base of operations U پایگاه عملیات
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of origin U مبداء اصلی
base piece U توپ اصلی
loctal base U لامپ قفلی
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
fox base+ U فاکس بیس پلاس
fuse base U پایه ی فیوز
pseudo base U شبه باز
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base U بازی گرگم بهوا
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
floating base U پایگاه شناور دریایی
filbert base U پایگاه دروغین
schiff base U باز شیف
data base U پایگاه داده ها
data base U مبنای اطلاعات
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
defense base U پایگاه دفاعی
defense base U پایگاه پدافندی
loktal base U لامپ قفلی
filbert base U پایگاه فریبنده
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base U باز سختbaseball
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه اگاهی
monetary base U پایه پولی
monetary base U مبنای پولی
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base U مبنای بسیج
magneto base U پایه مگنت
lewis base U باز لوویس
knowledge base U پایگاه معلومات
naval base U پایگاه دریایی
polyacidic base U باز چند اسیدی
polyacid base U باز چند اسیدی
inorganic base U باز معدنی
inorganic base U باز غیر الی
octal base U هشت پایهای
number base U پایه عدد
number base U عدد پایه
number base U مبنای عددی
sight base U پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
single base U باروت یک حبهای
single base U تک مادهای
base unit U یکان پایگاهی
base unit U یکان مبنا
base unit U یکای بنیادی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base width U ستبرای پایه
base width U عرض پایه پهنای پایه
bracket base U پایهقلاب
base of splat U پایهپشتصندلی
base symbol U علایم قراردادی مبنا
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shop U تعمیرگاه پادگانی
base speed U سرعت مبنا
base speed U سرعت منتجه
base spray U بسکهای ته گلوله
base spray U بسک ته
base stone U سنگ زیرین
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
bayonet base U پایه لامپ میخی
conjugate base U باز مزدوج
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
stanchion base U زیرستون
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base U مبنای نرم افزار
soft base U باز نرم
column base U پایه ستون
column base U ته ستون
time base U مبدا زمانی
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
center base U میدان مرکزی
chart base U چارت مبنا
chart base U چارت مادر
tax base U ماخذ مالیات
tax base U مبنای مالیاتی
column base U زیرستون
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base ejection U ته پران
base metals U فلزات بنیانی
base rates U تعرفه مبنا
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
advance base U پایگاه جلو
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
wave base U سطحموج
telescope base U پایهتلسکوپ
swivel base U پایهگردنده
sprung base U تشکفنری
army base U پایگاه نیروی زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
sinister base U منحنیانتهایی
recharging base U بخشتغذیه
pin base U پایهمیله
air base U پایگاه هوایی
base rates U ارزش اولیه
base metals U فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals U فلز پست
base metal U فلز پست
base metal U فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal U فلزات بنیانی
base metals U فلز پایه
base metal U فلز پایه
base of a triangle U قاعده [مثلثی] [ریاضی]
base-court U حیات بیرونی
Attic base U پایه ی آتنی
Asiatic base U پایه یونی [آسیایی]
base rates U اهنگ پایه
base rates U نرخ پایه
base rates U نرخ مبنا
magazine base U محلانبارخشاب
lamp base U پایهلامپ
base development U ساختن پایگاه
base band U ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base ignition U احتراق تحتانی
base band U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
Recent search history Forum search
1کلمه معادل آن به انگلیس
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
1risk rate
0dump valve button و buffer volume button این دو عبارت چه معنی دارند زمینه بیهوشی دامپزشکی و ونتیلاتور
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com